پیامک تبریک میلاد امام مهدی
درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس a-sheghane.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 690
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

شعر
شعر

شنيدستم سليماني ز يک مور
قبول تحفه کرد اي مهدي نور
من آن مور ضعيف و ناتوانم
که جانم را برايت هديه دارم

* * * * * * * * * * * * * * *

اي کاش که يک دانه تسبيح تو بودم
تا دست کشي بر سر سودا زده من

* * * * * * * * * * * * * * *

اين ديده نيست قابل ديدار روي تو
چشمي دگر بده که تماشا کنم تو را
تو در ميان جمعي و من در تفکّرم
کاندر کجا روم و پيدا کنم تو را . . .

* * * * * * * * * * * * * * *

يوسف شود، آن کس که خريدار تو باشد
عيسي شود، آن خسته که بيمار تو باشد

* * * * * * * * * * * * * * *

ما را به يک کلاف نخ آقا قبول کن
يا ايّها العزيز! أبانا! قبول کن
آهي در اين بساط به غير از اميد نيست
يا نااميدمان ننما يا، قبول کن!

* * * * * * * * * * * * * * *

وقتي ميان نفس و هوس جنگ مي شود
قلبم به چشم هم زدني سنگ مي شود
آقا ببخش بس که سرم گرم زندگي است
کمتر دلم براي شما تنگ مي شود

* * * * * * * * * * * * * * *

پيک صبا دارد به لب از شوق ديدار اين سخن
بادا مبارک مقدمت يا سيدي! يابن الحسن

* * * * * * * * * * * * * * *

قدم هايت بوسه گاه چشم هايمان اي گل نرگس
جشن ميلادت کاش به ضيافت ظهور مي پيوست

* * * * * * * * * * * * * * *

بگو با خستگان، صبح سعادت سر زد از خاور
مشام جان معطر مي شود ار نکهت دلبر
سحر بشگفت در دامان نرجس نوگل زهرا
تبسم مي کند منجي عالم بر رخ مادر
خدايا عيدي ما را ظهور او عنايت کن
که ما را جز ظهور او نباشد حاجتي ديگر

* * * * * * * * * * * * * * *

نيمه شعبان گل نرگس شکفت
چلچله از شادماني شب نخفت
آبشار يک لحظه آرام شد، نريخت
تا که رازش با گل نرگس بگفت
سرو حيران شد از آن فر و جلال
ماه فرو مانده در آن حسن جمال

* * * * * * * * * * * * * * *

برخيز که حجت خدا مي آيد
رحمت زحريم کبريا مي آيد
از گلشن عسگري گذر کن که سحر
بوي گل نرگس از فضا مي آيد . . .



* * * * * * * * * * * * * * *

نگار ما که آخرین سلاله ی احمد است
قائم به دین حق و همنام محمد ص است
باشد نثار وجودش، طبق طبق گل سپید
او لایق هزاران هزار صلوات بر محمد ص است


* * * * * * * * * * * * * * *



گـفتـم که خـدا مـرا مـرادی بفـرسـت
طــوفـان زده ام راه نجـاتـی بفرسـت
فــرمـو د کـه بـا زمـزمـه یـا مـهـــدی
نـذر گـل نرگــس صـلـواتی بـفــرسـت
هر جـمعه اي کــه مي گذرد از کـنـار مـن
افــزوده مي شود بـه تب انتـــظار مـن
هر صبحدم که مي دمد از مشرق آفتاب
دارم امـیــــد اینکــه بیــاید نـگـار مــن
عمــرم کــفاف دیـدن روی تــرا نـــداد
باشـد که بـعد من گذری بر مـزار من

* * * * * * * * * * * * * * *

بــوی عـطــر یــار دارد جمـعه ها
وعــــده دیـــدار دارد جمــعه ها
جمــعـه هـا دل یاد دلبـر مـی کنـد
نغمه یا ابـن الـحسن سر مـی کنـد

* * * * * * * * * * * * * * *

طلوع مي كند آن آفتاب پنهاني
زسمت مشرق جغرافياي عرفاني
دوباره پلك دلم مي پرد نشانه چيست
شنيده ام كه مي آيد كسي به مهماني
كسي كه سبزتر از هزار بار بهار
كسي شگفت كسي آن چنان كه مي داني

* * * * * * * * * * * * * * *

گر پرده ز رخ باز نمايد مهدي (عج)
از خلق جهان دل بربايد مهــــــدي(عج)
اي شيعه چنان منتظر مولي باش
گويي كه همين جمعه بيايد مهدي(عج)

* * * * * * * * * * * * * * *



عاقبت او ظهور خواهـــــــــــد كرد
خاك را غرق نور خواهد كرد
روزي از اين كوير،اين برهـــــــــوت
ابر رحمت عبور خواهــد كرد
دل مارا كه خشك و پژمرده است
همــــچو باغ بلور خواهد كرد
آه مي آيد او كه لبخنــــــــــــــدش
عاشقان را صبـــور خواهد كرد
سينه ها را ز كينه خواهد شست
غصه ها را بدور خواهـــــد كرد
آه سوگند ميـــــــــــــــخورم ايدل
عاقبت او ظهور خواهــــــد كرد



* * * * * * * * * * * * * * *

در جواني شده ام از غم اين دوران پير
ليكن از عشق تو اي يار نميگردم سير
منم آن ذره، كه بر دامن تو چنگ زدم
اي كه شد پرتو مهر و كرمت عالمگير
بهر تسخير جهان، جنگ دگر لازم نيست
چون كه زيبايي تو، كرده جهان را تسخير
نرود ياد تو، با مردنم، از خاطر من
چون وجودم همه با مهر تو شد، نقش‌پذير

* * * * * * * * * * * * * * *

از نور تو روشن، ملكا ديدة «نرگس»
دل مي‌كند از هر چمني بوي تو را حس
وصف الف قامت تو درس مدارس
آن گوهر يكدانة ناياب تويي تو
ما جمله نيازيم و، تو سرچشمة نازي
اي قلب جهان، كنز نهان، معدن رازي
عالم همه چون معبد و ، تو روح نمازي
آن قائم استاده به محراب تويي تو
مانند تو كس چهرة دلخواه ندارد
زيبايي رخسار تو را ماه ندارد
آنجا كه تويي، نكهت گل راه ندارد
ظاهر همه جا، غائب سرداب تويي تو
هر ديده كه خواهد نگرد نور خدا را
پس بنگرد آن آينة غيب نما را
گرديم پي‌ات، خيف و منا، مروه صفا را
منظور دل از عالم اسباب تويي تو

* * * * * * * * * * * * * * *



مهديا! گل نه از اين جهت به سينه زنم
كه لطيف و ، معطر و ، زيباست
بلكه چون گل شبيه صورت توست
زين جهت جاي او به سينه ماست

* * * * * * * * * * * * * * *

ديده هر چند كه از ديدن تو محروم است
پرتو حسن تو بر اهل نظر معلوم است
شعله عشق تو از چهره زردم پيداست
گرچه در پرده دل راز غمت مكتوم است
اي خوش آن دم كه چو گل با لب خندان آئي
كه دل منتظران بي تو بسي مغموم است
دل بشكسته به دست تو شود باز درست
اي‌كه در پنجة مهر تو دلم چون موم است
اي هما، بر دل ويرانة ما سايه فكن
تا كريزد غم دنيا كه چو جغدي شوم است
صبح اميد توئي در شب ظلماني ما
ياد تو ماية تسكين دل مظلوم است

* * * * * * * * * * * * * * *

از حسد، رنگ ز رخسارة مهناب پريد
ز آن تجلي كه تو در دامن شبها داري
باز محراب عبادت به تو آغوش گشود
مگر اي قبلة جان قصد مصلي داري





* * * * * * * * * * * * * * *

بيا كه بي رخ تو طاقتي ندارم من
به غير ديدن تو حاجتي ندارم من
گل هميشه بهارم تو هستي و بي‌تو
به سير باغ چمن رغبتي ندارم من
به غير نقش ولاي تو از ازل اي دوست
به لوح سينه خود زينتي ندارم من
گذشت عمر من چشم من بر راه
بيا اميد دلم، فرصتي ندارم من
به جان فاطمه (س) هرگز مران مرا زين در
كه غير تو به كسي الفتي ندارم من
مرا به رسم غلامي قبول كن مولا
اگر كه روسيه‌ام قيمتي ندارم من

* * * * * * * * * * * * * * *

مهــدی اگر از منـتــظـرانــت بــودیــم
چون دیده ی نرگس نـگـرانـت بـودیــم
با این همه رو سیاهی و سنگ دلی
ای کاش که از هم سفرانت بودیم

* * * * * * * * * * * * * * *

در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

* * * * * * * * * * * * * * *

به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم ...

* * * * * * * * * * * * * * *

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

* * * * * * * * * * * * * * *



چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی............چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن..............خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه؛ ولی................................برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام.......................دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

* * * * * * * * * * * * * * *

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

* * * * * * * * * * * * * * *

سئوالی ساده دارم از حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت

* * * * * * * * * * * * * * *

اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیرم

* * * * * * * * * * * * * * *

هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به سینه بی قرار است

* * * * * * * * * * * * * * *

کاش می شد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک کرد
میلاد نور پیشاپیش مبارک

شنيدستم سليماني ز يک مور
قبول تحفه کرد اي مهدي نور
من آن مور ضعيف و ناتوانم
که جانم را برايت هديه دارم

* * * * * * * * * * * * * * *

اي کاش که يک دانه تسبيح تو بودم
تا دست کشي بر سر سودا زده من

* * * * * * * * * * * * * * *

اين ديده نيست قابل ديدار روي تو
چشمي دگر بده که تماشا کنم تو را
تو در ميان جمعي و من در تفکّرم
کاندر کجا روم و پيدا کنم تو را . . .

* * * * * * * * * * * * * * *

يوسف شود، آن کس که خريدار تو باشد
عيسي شود، آن خسته که بيمار تو باشد

* * * * * * * * * * * * * * *

ما را به يک کلاف نخ آقا قبول کن
يا ايّها العزيز! أبانا! قبول کن
آهي در اين بساط به غير از اميد نيست
يا نااميدمان ننما يا، قبول کن!

* * * * * * * * * * * * * * *

وقتي ميان نفس و هوس جنگ مي شود
قلبم به چشم هم زدني سنگ مي شود
آقا ببخش بس که سرم گرم زندگي است
کمتر دلم براي شما تنگ مي شود

* * * * * * * * * * * * * * *

پيک صبا دارد به لب از شوق ديدار اين سخن
بادا مبارک مقدمت يا سيدي! يابن الحسن

* * * * * * * * * * * * * * *

قدم هايت بوسه گاه چشم هايمان اي گل نرگس
جشن ميلادت کاش به ضيافت ظهور مي پيوست

* * * * * * * * * * * * * * *

بگو با خستگان، صبح سعادت سر زد از خاور
مشام جان معطر مي شود ار نکهت دلبر
سحر بشگفت در دامان نرجس نوگل زهرا
تبسم مي کند منجي عالم بر رخ مادر
خدايا عيدي ما را ظهور او عنايت کن
که ما را جز ظهور او نباشد حاجتي ديگر

* * * * * * * * * * * * * * *

نيمه شعبان گل نرگس شکفت
چلچله از شادماني شب نخفت
آبشار يک لحظه آرام شد، نريخت
تا که رازش با گل نرگس بگفت
سرو حيران شد از آن فر و جلال
ماه فرو مانده در آن حسن جمال

* * * * * * * * * * * * * * *

برخيز که حجت خدا مي آيد
رحمت زحريم کبريا مي آيد
از گلشن عسگري گذر کن که سحر
بوي گل نرگس از فضا مي آيد . . .



* * * * * * * * * * * * * * *

نگار ما که آخرین سلاله ی احمد است
قائم به دین حق و همنام محمد ص است
باشد نثار وجودش، طبق طبق گل سپید
او لایق هزاران هزار صلوات بر محمد ص است


* * * * * * * * * * * * * * *



گـفتـم که خـدا مـرا مـرادی بفـرسـت
طــوفـان زده ام راه نجـاتـی بفرسـت
فــرمـو د کـه بـا زمـزمـه یـا مـهـــدی
نـذر گـل نرگــس صـلـواتی بـفــرسـت
هر جـمعه اي کــه مي گذرد از کـنـار مـن
افــزوده مي شود بـه تب انتـــظار مـن
هر صبحدم که مي دمد از مشرق آفتاب
دارم امـیــــد اینکــه بیــاید نـگـار مــن
عمــرم کــفاف دیـدن روی تــرا نـــداد
باشـد که بـعد من گذری بر مـزار من

* * * * * * * * * * * * * * *

بــوی عـطــر یــار دارد جمـعه ها
وعــــده دیـــدار دارد جمــعه ها
جمــعـه هـا دل یاد دلبـر مـی کنـد
نغمه یا ابـن الـحسن سر مـی کنـد

* * * * * * * * * * * * * * *

طلوع مي كند آن آفتاب پنهاني
زسمت مشرق جغرافياي عرفاني
دوباره پلك دلم مي پرد نشانه چيست
شنيده ام كه مي آيد كسي به مهماني
كسي كه سبزتر از هزار بار بهار
كسي شگفت كسي آن چنان كه مي داني

* * * * * * * * * * * * * * *

گر پرده ز رخ باز نمايد مهدي (عج)
از خلق جهان دل بربايد مهــــــدي(عج)
اي شيعه چنان منتظر مولي باش
گويي كه همين جمعه بيايد مهدي(عج)

* * * * * * * * * * * * * * *



عاقبت او ظهور خواهـــــــــــد كرد
خاك را غرق نور خواهد كرد
روزي از اين كوير،اين برهـــــــــوت
ابر رحمت عبور خواهــد كرد
دل مارا كه خشك و پژمرده است
همــــچو باغ بلور خواهد كرد
آه مي آيد او كه لبخنــــــــــــــدش
عاشقان را صبـــور خواهد كرد
سينه ها را ز كينه خواهد شست
غصه ها را بدور خواهـــــد كرد
آه سوگند ميـــــــــــــــخورم ايدل
عاقبت او ظهور خواهــــــد كرد



* * * * * * * * * * * * * * *

در جواني شده ام از غم اين دوران پير
ليكن از عشق تو اي يار نميگردم سير
منم آن ذره، كه بر دامن تو چنگ زدم
اي كه شد پرتو مهر و كرمت عالمگير
بهر تسخير جهان، جنگ دگر لازم نيست
چون كه زيبايي تو، كرده جهان را تسخير
نرود ياد تو، با مردنم، از خاطر من
چون وجودم همه با مهر تو شد، نقش‌پذير

* * * * * * * * * * * * * * *

از نور تو روشن، ملكا ديدة «نرگس»
دل مي‌كند از هر چمني بوي تو را حس
وصف الف قامت تو درس مدارس
آن گوهر يكدانة ناياب تويي تو
ما جمله نيازيم و، تو سرچشمة نازي
اي قلب جهان، كنز نهان، معدن رازي
عالم همه چون معبد و ، تو روح نمازي
آن قائم استاده به محراب تويي تو
مانند تو كس چهرة دلخواه ندارد
زيبايي رخسار تو را ماه ندارد
آنجا كه تويي، نكهت گل راه ندارد
ظاهر همه جا، غائب سرداب تويي تو
هر ديده كه خواهد نگرد نور خدا را
پس بنگرد آن آينة غيب نما را
گرديم پي‌ات، خيف و منا، مروه صفا را
منظور دل از عالم اسباب تويي تو

* * * * * * * * * * * * * * *



مهديا! گل نه از اين جهت به سينه زنم
كه لطيف و ، معطر و ، زيباست
بلكه چون گل شبيه صورت توست
زين جهت جاي او به سينه ماست

* * * * * * * * * * * * * * *

ديده هر چند كه از ديدن تو محروم است
پرتو حسن تو بر اهل نظر معلوم است
شعله عشق تو از چهره زردم پيداست
گرچه در پرده دل راز غمت مكتوم است
اي خوش آن دم كه چو گل با لب خندان آئي
كه دل منتظران بي تو بسي مغموم است
دل بشكسته به دست تو شود باز درست
اي‌كه در پنجة مهر تو دلم چون موم است
اي هما، بر دل ويرانة ما سايه فكن
تا كريزد غم دنيا كه چو جغدي شوم است
صبح اميد توئي در شب ظلماني ما
ياد تو ماية تسكين دل مظلوم است

* * * * * * * * * * * * * * *

از حسد، رنگ ز رخسارة مهناب پريد
ز آن تجلي كه تو در دامن شبها داري
باز محراب عبادت به تو آغوش گشود
مگر اي قبلة جان قصد مصلي داري





* * * * * * * * * * * * * * *

بيا كه بي رخ تو طاقتي ندارم من
به غير ديدن تو حاجتي ندارم من
گل هميشه بهارم تو هستي و بي‌تو
به سير باغ چمن رغبتي ندارم من
به غير نقش ولاي تو از ازل اي دوست
به لوح سينه خود زينتي ندارم من
گذشت عمر من چشم من بر راه
بيا اميد دلم، فرصتي ندارم من
به جان فاطمه (س) هرگز مران مرا زين در
كه غير تو به كسي الفتي ندارم من
مرا به رسم غلامي قبول كن مولا
اگر كه روسيه‌ام قيمتي ندارم من

* * * * * * * * * * * * * * *

مهــدی اگر از منـتــظـرانــت بــودیــم
چون دیده ی نرگس نـگـرانـت بـودیــم
با این همه رو سیاهی و سنگ دلی
ای کاش که از هم سفرانت بودیم

* * * * * * * * * * * * * * *

در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

* * * * * * * * * * * * * * *

به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم ...

* * * * * * * * * * * * * * *

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

* * * * * * * * * * * * * * *



چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی............چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن..............خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه؛ ولی................................برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام.......................دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

* * * * * * * * * * * * * * *

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

* * * * * * * * * * * * * * *

سئوالی ساده دارم از حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت

* * * * * * * * * * * * * * *

اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیرم

* * * * * * * * * * * * * * *

هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به سینه بی قرار است

* * * * * * * * * * * * * * *

کاش می شد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک کرد
میلاد نور پیشاپیش مبارک