شعر محرم
درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و آدرس a-sheghane.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 690
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

شعر
شعر
پنج شنبه 23 مهر 1394برچسب:, :: 16:19 ::  نويسنده : مهدی        

ای کاش این غزل و غمش ابتدا نداشت
جغرافیای درد زمین کربلا نداشت
 
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیت ها مرا به چه رنجی که وا نداشت
 
 فرمان رسیده بود کماندار را و بعد
تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت...
 
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت
 
تنها حسین بود که دیگر به پیکرش
جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت
 
بر سینه اش نشست و خنجر کشید و ... نه!!!
دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت
 
این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
 
 تنها سه سال آه سه سال عمر کرده بود
اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت
 
با چشمهای کوچک خود دید آنچه را
گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت
 
پایان گرفت جنگ و به آخر رسید ... نه
این قصه از شروع خودش انتها نداشت
 
محمد رفیعی
 
شب شب اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند
 
فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هر ثانیه رؤیاست اگر بگذارند
 
مثل قدّش، قدمش، لحن پیمبروارش
روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند
 
غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند
 
ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند
 
آب مال خودشان، چشم همه دلواپس
خیمه ها تشنه ی سقاست اگر بگذارند
 
قامتش اوج قیام است قیامت کرده ست
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
 
سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها
لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند
 
تشنه ای آه، و دارد لب تو می سوزد
آب مهریه ی زهراست اگر بگذارند
 
بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو
یک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند
 
سیدمحمدرضا شرافتd